هاب منطقه شدن با تحریم حدودا غیر ممکن است
به گزارش پروژه آسان، بهزاد اکبری استاد دانشگاه تربیت مدرس و رئیس شرکت زیرساخت و معاون وزیر ارتباطات، میهمان کافه خبر بود و به پرسش های خبرآنلاین در مورد زیرساخت ارتباطی کشور، وضعیت اینترنت و آینده زیست بوم دیجیتال کشور پاسخ داد.
ذوالفقار دانشی: فردی که هم سابقه دانشگاهی عمیق دارد، هم تجربه مدیریتی، مسئولیت مستقیم مهم ترین شریان ارتباطی کشور را بر عهده گرفته است. بهزاد اکبری در جایگاه معاون وزیر ارتباطات و مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت حال در جایی ایستاده است که دانش فنی، تجربه میدانی و قدرت تصمیم گیری، هم زمان به کار می آیند.
وی در کافه خبر خبرآنلاین از مسیر پیش روی «هاب منطقه» شدن تا حقیقت های تحریم، از کیفیت شبکه تا استارلینک و موانع پیش روی توسعه هوش مصنوعی در کشور سخن گفت. مشروح صحبت های معاون وزیر ارتباطات را در ادامه بخوانید.
آقای دکتر! شما در موقعیت خاصی هستید. هم استاد دانشگاهید و عقبه دانشگاهی شناخته شده دارید؛ هم در مقام معاون وزیر، سیاست گذارید و هم مسئول و مجری مهم ترین شریان ارتباطی کشور هستید. دغدغه مشترکی که این ها را به هم ارتباط می دهد چیست و چه انتظاری دارید که با عنایت به این خصوصیت های منحصربه فرد بتوانید از پس آن بربیایید؟
اگر درست متوجه سؤال شما شده باشم، پرسیدید چه خصوصیت های خاصی در این کار و سابقه من وجود دارد. البته درست است که یک فرد دانشگاهی هستم و در دانشگاه فعالیت می کنم و پژوهش می کنم؛ دانشگاه ما هم تحصیلات تکمیلی است و دانشجویان ارشد و دکتری پرورش می دهیم؛ ولی همیشه از دوره لیسانس، ارتباطم با صنعت خوب بوده است. فکر می کنم از ترم پنج لیسانس وارد صنعت شدم و در حوزه های مختلفی کار کرده ام. از توسعه و طراحی نرم افزار گرفته تا طراحی شبکه و مدیریت شبکه همیشه فعالیت داشته ام. در سالهای گذشته می توانم بگویم از سال ۱۳۸۴ هم که داشت اینترنت کشور توسعه پیدا می کرد، در پروژه های طراحی شبکه های بزرگ کشور دارای نقش بوده ام. همیشه در صنعت بوده ام و کارهای عملی هم زیاد کرده ام و فقط کار دانشگاهی نکرده ام؛ ازاین رو شناختم از این صنعت، صنعت مخابرات و فناوری اطلاعات، فقط فعالیتهای دانشگاهی نیست. کار عملی و طراحی و پیاده سازی زیاد انجام داده ام، پس شناخت دقیقی دارم. ضمن اینکه من در دوره ای در دولت یازدهم و دوازدهم، عضو هیات مدیره شرکت ارتباطات زیرساخت بودم و شناخت خیلی دقیقی از این شرکت و زیرساخت های ارتباطی کشور دارم.
شما دقیقا در آن نقطه ایستاده اید که سال هاست همه از آن بعنوان حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه یاد می کنند. دغدغه ای که سبب شده این ها به هم پیوند بخورند، تجربه زیسته خودتان و آن چاره ای که همه به دنبالش می گردند و ظاهراً پیدا نمی شود یا بسختی پیدا می شود، چیست که سبب شده شما در این جایگاه قرار بگیرید؟
البته به این مفهوم نیست که بستر ارتباط صنعت با دانشگاه به خوبی فراهم شده باشد. حقیقت این است که همچنان مشکلات گوناگونی بین صنعت و دانشگاه داریم و مشکلات همچنان زیاد است. فعالیتهای پژوهشی که در دانشگاه به انجام می رسد با کارهای پژوهشی که در صنعت به انجام می رسد بسیار متفاوت هستند، در بعضی از حوزه ها مواردی هست که از دل پژوهش های دانشگاهی، محصولاتی بیرون می آید و در صنعت فعالیت نموده و موفق هم می شود، نمونه های زیادی هم داریم. در مقایسه با کشورهایی که دارای صنعت هستند و این ارتباط تنگاتنگ هست و صنعت برای حل مشکلاتشان به دانشگاه رجوع می کنند، ارتباط صنعت و دانشگاه ما بسیار کمرنگ است. اگر بخواهم خیلی ساده تر توضیح دهم، در بسیاری از کشورها بیشتر رساله های دکتری که تعریف می شود، سفارش صنعتی دارد، ولی متاسفانه در ایران این طور نیست. رساله های ما در دانشگاه، دارای سفارش از صنعت نیست، دانشجویان ما چه ارشد و چه دکترا دانش آموخته می شوند و کار تحقیقاتی انجام می دهند و نتایج کارشان منتشر می شود، ولی این طور نیست که سفارشی از صنعت داشته باشند و مساله ای صنعتی را در سطح ملی و در داخل کشور بخواهند حل کنند. به هر حال این نشان میدهد که آن ارتباط به خوبی شکل نگرفته است. البته تک ستاره ها و اشخاصی را در دانشگاه داریم که تحقیقات بنیادی یا کاربردی می کنند و تلاش می کنند آنرا تبدیل به محصول کرده و در بازار عرضه کنند، ولی تعدادشان کم است.
به مسئولیت شما بپردازیم. «زیرساخت» اسم بزرگی است و همه فکرشان به سوی جاهای خاصی می رود. مقداری توضیح دهید که شرکت زیرساخت چه فعالیتی دارد و نسبتش با اتفاقات جدیدی که درحال رخ دادن است، چیست؟ آیا باید زیرساخت سرورهای هوش مصنوعی هم به عهده شرکت ارتباطات زیرساخت باشد؟ آیا بحث اینترنت همه اش در ارتباط با ارتباطات زیرساخت است و یا قسمتی از آن؟
به تشکیل شرکت ارتباطات زیرساخت برگردیم. این شرکت پیش از اینکه شرکت مخابرات ایران خصوصی شود، قسمتی از شرکت مخابرات ایران بود. وظیفه این شرکت آن بود که فیبر نوری راه دور و بین استانی و بین شهری را در کشور توسعه دهد. از سالی که خصوصی سازی مخابرات انجام شد، تصمیم بر این شد که قسمتی از فعالیتهای شرکت مخابرات ایران، حاکمیتی نگه داشته شود و به شرکت زیرساخت واگذار شود؛ ازاین رو موقعی که شرکت مخابرات ایران می خواست خصوصی شود، شرکت زیرساخت از دل مخابرات بیرون آمد و در اختیار دولت باقی ماند و قسمتی از ماموریت های مخابرات ایران هم از دل آن شرکت بیرون کشیده شد.
تمام ارتباطات بین استانی و برخی از شهرها و مراکز که حدود ۱۴۰ شهر می شود، همینطور ارتباطات بین المللی در انحصار شرکت ارتباطات زیرساخت قرار گرفت؛ ازاین رو مخابرات ایران و سایر اپراتورها برای ارتباطات بین الملل و بین استانی خود چه در ارتباطات صوت و چه در ارتباطات دیتا، باید از شرکت ارتباطات زیرساخت سرویس بگیرند. خرید ترافیک صوت بین الملل در سال ۹۷ آزاد شد و در اختیار اپراتورها قرار گرفت. ولی همچنان تبادل ترافیک بین استانی و بین اپراتورها و ترافیک بین الملل در انحصار شرکت زیرساخت است. وقتی صحبت از زیرساخت می نماییم، فقط این بخش از زیرساخت مدنظر است. زیرساخت های دیجیتال ما شامل بخش هسته شبکه است که به آن شبکه ستون فقرات کشور می گوییم، بخش شبکه های درون استانی و درون شهری و شبکه های لایه دسترسی هم داریم که کاربران بوسیله آنها به شبکه دسترسی دارند، این دسترسی شامل کاربران خانگی و کاربران موبایل و تجاری می باشد. از بین این ها، ارتباطات هسته شبکه در اختیار شرکت زیرساخت است؛ ازاین رو اگر زنجیره دریافت سرویس یک کاربر را درنظر بگیریم، بعنوان مثال اگر با گوشی خود وارد یک سایت اینترنتی می شوید، ترافیک از شبکه دسترسی موبایل وارد شبکه هسته موبایل و بعد وارد شبکه داخل استان می شود و ترافیک شما آنجا جابه جا می شود تا اینکه به هسته شبکه برسید؛ از داخل این هسته شبکه عبور می کند و بوسیله لینک های بین الملل به سرورهای اینترنت می رود. این وسط هسته شبکه و ارتباطات بین الملل در اختیار شرکت زیرساخت است. لایه های پایین تر و شبکه های درون استانی و درون شهری و لایه دسترسی، در اختیار اپراتورها است، چه اپراتورهای موبایل و چه ثابت.
از انحصار ارتباطات دیتا صحبت کردید. یک سری از اپراتورها شاکی هستند که قیمت تمام شده ای که زیرساخت به آنها ارائه می کند بیشتر از معیارهای جهانی است. یک سری آمار هم اعلام نمودند که هزینه خریدشان از زیرساخت حدود ۲ دلار به ازای هر مگابیت در ماه بود، درحالی که میانگین جهانی آن، نیم دلار تا یک دلار بود. شاید در این آمار مقداری شیطنت کرده باشند و هزینه های تمام شده لایه های بعدی را اضافه کرده باشند؛ ولی سؤال اینجا است که وقتی همه از کیفیت ارتباطات ناراضی اند، این هزینه بالاتر را چطور می توانیم توضیح دهیم؟ تفاوت قیمت نسبت به جهانی کجا می رود؟
اجازه دهید آن آمار را اصلاح کنم، این آمار تکذیب می شود. قیمت سرویسی که اپراتورها دریافت می کنند بین ۶۰ سنت الی ۸۰ سنت، البته با دلار ۱۰۰ هزار تومان، به ازای هر مگابیت بر ثانیه می شود.
یعنی زیر ۱ دلار ؟
بله! درنظر بگیرید که اپراتورها این سرویس را کجا می گیرند؟ لب مرز نمی گیرند، بلکه در داخل کشور و در هر نقطه ای که بخواهند می گیرند. اپراتورهای ما در هر نقطه از کشور می توانند این سرویس را بگیرند. الان بطورمثال اپراتورهای موبایل در ۶-۷ نقطه کشور سرویس اینترنت را از زیرساخت می گیرند: تهران، مشهد، تبریز، اصفهان، اهواز و شیراز و بابل. جاهای دیگر هم اگر تقاضا وجود داشته باشد، مشکلی وجود ندارد که سرویس را تحویل دهیم. این سرویس اینجا تحویل می شود، لب مرز نیست. البته فرانکفورت هم نیست که بگوییم مرکز تبادل اینترنت دنیا است.
اینکه میانگین دنیا، نیم دلار است؛ آن هم غلط است. قیمت اینترنت بستگی به نقاط دارد. هر جا که کریرهای بزرگ حضور داشته باشند قیمت اینترنت پایین می آید. هرجا که رسیدن به آن پرهزینه باشد، قیمت اینترنت بالا خواهد بود. پس قیمت اینترنت در فرانکفورت با ترکیه و افغانستان و ترکمنستان و قزاقستان باهم متفاوت می باشد. افغانستان در نقطه ای است که دورافتاده است و به دریاها و شریان ها راه ندارد، قیمت خیلی بالا است. به خاطر رگولاتوری در هند، قیمت آن نزدیک به یک دلار است؛ تازه به شریان ها و کابل های بین المللی دسترسی دارد. در پاکستان هم عددها کمی کمتر از یک دلار است. پس این اطلاعات درست نیست. این ها را به طورکلی عرض می کنم، باز هم می گویم متفاوت می باشد. در هر نقطه از دنیا بستگی دارد که از کجا سرویس می گیرید؛ ازاین رو نمی توانید ایران را با ترکیه مقایسه کنید. ترکیه ای که به اروپا وصل است و در اروپا شبکه ارزان است خیلی با ایران متقاوت خواهد بود. برای اینکه ما به اروپا برسیم که مرکز تبادل ترافیک اینترنت است، باید از کشورهایی همسایه عبور نماییم و یا از کابل های زیردریایی جنوب عبور نماییم. آنجا باید هزینه های بالایی پرداخت نماییم. ضمن اینکه کشوری پهناوریم و شبکه گسترده ای داریم و اگر بخواهیم را به سراسر آن برسانیم، باید هزینه آن هم اضافه شود.
در بحث های سیاسی، روی خصوصیت های ژئوپلیتیک ایران و نقطه اتصال خاص در غرب آسیا و شاهراه ارتباطی رزمایش می دهیم. چرا در این همه سال کسی اقدام نکرده است که ایران را به یک هاب منطقه ای تبدیل کند، با عنایت به درآمد زایی بالایی که دارد؟
تبدیل ایران به هاب منطقه از زمانیکه یادم هست، مطرح بوده. از زمانیکه اینترنت آمده و در اسناد بالادستی و اسناد پشتیبان، همیشه این هدف گذاری شده است که ایران تبدیل به هاب منطقه شود. اما برای تبدیل به هاب منطقه شدن، فقط موقعیت ژئوپلیتیکی کافی نیست. لازم است، ولی کافی نیست. اولاً شما باید ارتباطات بین المللی را داشته باشید تا تبدیل به هاب منطقه شوید، ما همیشه تحت تحریم های ظالمانه بوده ایم. می توانیم بگوییم تبدیل شدن به هاب منطقه تحت این تحریمها خیلی کار سختی بوده و می توانیم بگوییم در شرایط حاضر تقریبا غیر امکان دارد. به خاطر اینکه بیشتر ترافیکی که در جهان وجود دارد، در ارتباط با غول های فناوری است. غول های فناوری متعلق به کدام کشور هستند؟ آیا آنها حاضرند ترافیک خویش را از ایران عبور دهند و یا بوسیله ایران در منطقه توزیع کنند؟
البته این به آن مدلول نیست که نمی توانیم ایران را تبدیل به مسیر ترانزیت دیتا نماییم. هاب منطقه بودن یعنی اینکه ایران می توانست یکی از نقاط دیتاسنترهای بزرگ و مراکز تبادل اطلاعات دنیا باشد. فکر می کنم سومین کشور در جهان هستیم که بیشترین تعداد همسایه ها را دارد، ما ۱۵ کشور همسایه داریم و برای دسترسی به برخی همسایه ها ایران بهترین مسیر است؛ ولی به دلیلهای متعدد، این رخ نداده است. یکی از سیاست هایی که از آغاز دولت چهاردهم دنبال می نماییم آن است که از این ظرفیت استفاده نماییم. نه اینکه انتظار داشته باشیم غول های فناوری دیتاسنترهای بزرگ در اینجا بسازند یا محتوای اینترنت و پلت فرم های بزرگ در اینجا میزبانی شده و به کشورهای همسایه سرویس داده شود. در شرایط تحریمی هیچ کدام حاضر نیستند این کار را انجام دهند. حتی پلت فرم هایی که در ارتباط با کشورهای دوست هستند، حاضر نیستند به دلیلهای تحریم، سرورهای خویش را در داخل کشور بیاورند، حتی برای سرویس دهی به کاربران ایرانی هم حاضر نیستند. ولی اعتقاد داریم که ما می توانیم کشورهای منطقه را به هم متصل نماییم و مسیر ایران را بعنوان ترانزیت معرفی نماییم. چون در ترانزیت، دیتا از یک مرز وارد و از مرز دیگر خارج می شود و از شبکه ما عبور می کند؛ ازاین رو نگرانی ها کمتر است؛ هرچند این هم به دلیلهای تحریم محدودیت دارد، ولی ما تلاش می نماییم این تحقق پیدا کند.
سال قبل از روزی که اینجا آمدم، جزء برنامه های من در شرکت ارتباطات زیرساخت بوده است که بتوانیم در بازار ترانزیت سهمی بگیریم. سهمی که داریم متناسب با موقعیت ما نیست. در همین جهت آغاز به مذاکره و حل اختلاف با تمامی پارتنرهای همسایه خود کردیم که در سالهای گذشته ارتباطات خوب نبوده است و کوشیدیم این ارتباطات را بهبود ببخشیم حتی یک رویداد مهم بین المللی به نام کنفرانس ظرفیت وجود دارد که بخش خاورمیانه آن، فوریه (بهمن ماه) در دوبی انجام می شود. حتی در آن رویداد هم تحریم هستیم و نمی توانیم آنجا حرف بزنیم. یک کنفرانس است و می خواهیم در آن حرف بزنیم، نمی توانیم در آن کنفرانس شرکت نماییم و ظرفیتهای خودمان را معرفی نماییم. پارینه تصمیم گرفتیم که یک روز پیش از کنفرانس، یک رویداد تحت عنوان «ایران کریدور» معرفی نماییم. این رویداد را در یک هتل دیگر در دوبی برگزار کردیم و تمام اپراتورهایی منطقه را دعوت کردیم و شرکت کردند و ظرفیتهای ایران را معرفی کردیم و اعلام کردیم که چه ظرفیتی در ایران وجود دارد و شرایط ایران چطور است و شرایط زیرساخت های ما چطور است. این را هم لازم است بگویم که واقعا شبکه فیبر نوری ما در منطقه بی نظیر است. ما تمامی مرزهایمان به یکدیگر متصل است و هر مرزی را به هر مرزی می توانیم متصل نماییم. این را در آن رویداد ایران کریدور اعلام کردیم و مورد استقبال هم قرار گرفت. نتیجه تلاش ما این شد که در یک سال قبل در دولت چهاردهم حدود ۷۰ درصد رشد ترانزیت داده داشتیم. قسمتی از بدهی های ارزی خویش را بوسیله درآمدهای ارزی ناشی از فروش ترانزیت داده پرداخت کرده و جبران کردیم. این سیاست را دنبال می نماییم و فکر می کنم برای اتصال بسیاری از کشورهای منطقه و حتی برای ترانزیت ترافیک جنوب آسیا به اروپا، می توانیم ایفای نقش نماییم.
چند وقت پیش – بالاتر از یک ماه پیش – بود که اتفاقی در دریای سرخ رخ داد و چهارتا کابل دریایی قطع شد. قطعی این کابل ها، تعداد زیادی از پلت فرم های بزرگ دنیا را که در منطقه سرویس داشتند و ارتباطاتشان بوسیله آسیا و شرق آسیا به اروپا بود، مبتلا به اختلال کرد. این مساله موجب شد که ما در کنفرانس GCCM ۲۰۲۵ پنلی را به با حمایت شرکت زیرساخت و تحت عنوان کریدور جنوب به شمال برگزار کردیم. از همکاران خارجی خود در عمان، ترکیه، ارمنستان و آذربایجان و روسیه دعوت کردیم و مدیران ارشدشان در آن پنل شرکت نمودند. آنجا معرفی کردیم که آماده ایم مسیر عمان، ایران، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان به اروپا را بعنوان یک آلترناتیو برای مسیر دریای سرخ معرفی نماییم. استقبال خوبی صورت پذیرفت و فکر می نماییم می توانیم این کریدور را شکل دهیم. داریم تلاش می نماییم که این اتفاق بیافتد و بتوانیم در ترانزیت ترافیک هند و چین و جنوب آسیا و سنگاپور به سوی اروپا بوسیله ایران، علاوه بر ارتباطات درون منطقه ای، سهمی بگیریم.
هر وقت که اتفاقی در شبکه می افتد، خبرش می آید که کابلی قطع شده است و شاهد افت شدید پهنای باند شبکه هستیم. آیا این می تواند نشانه ای از single point of failure در طراحی باشد؟
البته این خبرها را خودم اعلام می کنم و به خاطر شفاف سازی به مردم می گویم. عرض کردم شبکه فیبر نوری کشور ما عالی است. آن قطعی هایی که شبکه ما را تحت تأثیر قرار می دهد، قطعی های شبکه بین المللی است. به علت اینکه سالهای گذشته به دلیلهای مختلفی بیشتر ارتباطات بین المللی کشور بوسیله برخی کشورها صورت گرفته، این تنوع مسیر کمتر بوده است. برای اینکه شفاف تر شود، ارتباطات بین الملل ما بوسیله آذربایجان-روسیه، آذربایجان-گرجستان، ارمنستان-گرجستان، ارمنستان-گرجستان-روسیه یا بوسیله ترکیه به اروپا می رود؛ همچنین از جنوب کشور و بوسیله قطر یا عمان، از کابل های دریایی دریای سرخ می گذرد. وقتی ارتباطات از مسیر گرجستان است، به دریای سیاه می رود و در آنجا کلاً یک کابل بیشتر وجود ندارد. درست است که سرویس هایی که می خریم، دارای پروتکشن هستند، ولی تعدادی از نقاط، یک مسیر می شود. وقتی آنجا قطعی رخ می دهد، ناگهان حجم زیادی از ترافیک ما مبتلا به اختلال می شود. ۳-۴ ترابیت، حجم زیادی از پهنای باند است که مبتلا به اختلال می شود. این مساله را داریم اصلاح می نماییم. تنوع بخشی به مسیرهایی بین المللی را داریم انجام می دهیم و درحال تقویت مسیرهای مختلف هستیم. از تمامی مسیرهای ممکن داریم استفاده می نماییم و مسیرهای جنوب را تقویت می نماییم. حتی فیبرهای دریایی با کشورهای همسایه را داریم دنبال می نماییم و داریم مذاکره می نماییم که مابین ایران و کشورهای خلیج فارس بتوانیم فیبرهایی را اجرا نماییم و به کابل های دریایی و شبکه های گسترده ای که آنجا وجود دارند دسترسی داشته باشیم و از این راه ارتباطات بین المللی کشور را ارتقا دهیم. این کار مقداری زمان بر است. ولی شبکه داخلی ما واقعا شبکه ای عالی است. همیشه آنهایی که از ما سرویس ترانزیت می گیرند و در مسیرهای مختلف همه از شبکه ما رضایت دارند و می گویند شبکه شما واقعا بی نظیر است. همین هفته قبل که در عمان بودم، آنها که از ما ترانزیت می گرفتند می گفتند، پایداری شبکه شما عالی است. این سرویسی که ما به دیگران می دهیم، دیگران به ما چنین سرویسی نمی دهند.
بین این چشم اندازی که در زیرساخت ترسیم می کنید و چیزی که مردم احساس می کنند، شکاف بزرگی وجود دارد. بخش بین الملل آنرا کنار بگذاریم. آمار مصرف بین الملل چیزی حدود ۶۰ درصد از مصرف شبکه است...
این آمار حدوداً نزدیک به ۴۰ به ۶۰ است. ۴۰ درصد دیتای مصرفی کاربران از داخل سرویس داده می شود.
این سؤال جدی تر می شود که آن سیاست چند ده ساله ای که برای ملی کردن شبکه و هدایت به سوی داخلی سازی اینترنت در حال اجرا می باشد، بااین همه هزینه و محدودیتی که گذاشته اند، به سهم ۴۰درصدی ختم شده؟ زمانی سیاست مدارانی بودند که الان نماینده اند و می گفتند ۱۲۸ کیلوبیت برای هرکسی بیشتر نیاز نیست. الان پس از چند ده سال به اینجا رسیده ایم و بازهم همه آمارهای ما ازجمله سرانه پهنای باند در مقایسه با جهان کم است. بااین همه هزینه چرا باید به اینجا برسیم؟ آیا نشان دهنده اشتباه آن همه تلاش نیست؟
زمانی چنین دیدگاهی وجود داشت و چنین محدودیتی گذاشته شده بود که kbps ۱۲۸ کفایت می کند. فکر می کنم ناشی از مقداری ناآگاهی به روند اقتصاد دیجیتال و صنعت دیجیتال دنیا بود. واضح است که آن سیاست اشتباه بود. آن زمان من دانشجو بودم و وقتی می خواستم ADSL بگیرم که چند مگابیت باشد، باید گواهی دانشجویی می بردم؛ همان موقع هم انتقاد داشتیم که این چه وضعی است؟ بالاخره دانشجو فقط مقاله نمی خواند و می خواهد جست وجو کند و با تکنولوژی آشنا شود و برنامه نویسی کند و به پلت فرم ها دسترسی پیدا کند. اینکه سرمایه گذاری کردن در بومی سازی پلت فرم ها و حتی تجهیزات، سیاست اشتباهی است یا نه، مسلم است که نه. اتفاقاً این خیلی خوب است که سیاست بومی سازی و داخلی سازی داشته باشیم. اینکه این چطور اجرا شود، اینجا جای نقد دارد.
اکبری: دو مشکل برای توسعه هوش مصنوعی در کشور داریم. یکی برق آن و دیگر زیرساخت های محاسباتی مورد نیاز است
بسیاری از کشورها هستند که بیشتر ترافیکشان را محتوا و پلت فرم های بومی تشکیل می دهند؛ مانند چین و کره که در چین محدودیت زیاد است و محدودیت روی پلت فرم های خارجی وجود دارد، ولی در کره این محدودیت وجود ندارد. مردم از پلت فرم های داخلی در کنار پلت فرم های خارجی استفاده می کنند؛ یک فضای رقابتی شکل می گیرد و پلت فرم های داخلی در این فضا رشد می کنند. پس به عقیده من این کار اشتباهی نیست که پلت فرم های داخلی داشته باشیم. ولی اینکه بخواهیم برای همه چیز پلت فرم داخلی داشته باشیم، شاید در کوتاه مدت ممکن نباشد یا از نظر اقتصادی توجیه نداشته باشد. به خصوص وقتی در مورد پلت فرم های در ارتباط با رسانه های اجتماعی صحبت می نماییم، ذاتشان جهانی بودن است. کاربر دوست دارد به آن شبکه اجتماعی دسترسی داشته باشد که همه در آن هستند، از کل دنیا از فرهنگ های مختلف و نقاط مختلف حضور دارند. وقتی بخواهید محدودش کنید و بگویید در داخل کشور فعالیت کنید، معلوم است که کاربر استقبال نمی کند.
اتفاقا پلت فرم هایی که برمبنای نیازهای بومی بوده، خیلی خوب کاربر گرفته اند. خیلی پلت فرم های بومی داریم که خوب هستند. یکی از خصوصیت هایی که در کشور ما و اقتصاد دیجیتال ما وجود دارد، شاید در کشورهای مشابه ما – نه آن هایی که صاحب فناوری و بازار جهانی هستند – کمتر وجود دارد، این است که بیشتر محتواها و خدمات بومی ما در داخل کشور میزبانی می شوند. در بسیاری از زمینه ها مشابه پلت فرم های معروف جهانی، پلت فرم های داخلی ما شکل گرفته اند که نیازهای بومی را حل می کنند. بطورمثال همان خدمات تاکسی های اینترنتی که در بیشتر دنیا، تعدادی پلت فرم های جهانی هستند که سرویس می دهند، ولی در ایران پلت فرم ها کاملا بومی هستند و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته اند و همه هم از آنها سرویس می گیرند و راضی هستند. هیچگاه هم شکایت نمی کنند که چرا بجای اسنپ و تپسی از اوبر نمی توانم استفاده کنم؟ چون چیزی که نیاز دارد یک نیاز بومی است و یک پلت فرم بومی به آن نیاز پاسخ می دهد و برآورده اش می کند. یا در مورد فروشگاه های آنلاین، شرکتهای زیادی هستند که فعالیت می نمایند و مردم هم نیازشان با آنها رفع می شود. خدماتشان را باکیفیت و کارآیی خوب دریافت می کنند؛ اما آیا می توانیم این را به همه پلت فرم ها تعمیم دهیم؟ بدون شک نمی توانیم؛ مگر اینکه پلت فرم های ما شکل بگیرند و به بازارهای جهانی دسترسی پیدا کنند و پلت فرم های خودمان تبدیل به پلت فرم های جهانی شوند. اگر یک پلت فرم داشتیم که اصالت ایرانی داشته و ۲۰۰ میلیون کاربر در جهان داشت، می توانست جهانی شود و اقبال داخلی ها هم بیشتر به آن می شد. البته به این مفهوم نیست که روی پلت فرم های داخلی سرمایه گذاری نکنیم. پلت فرم های داخلی می توانند با تاکید بر نیازهای بومی و داخلی، بسیاری از مسایل مردم را حل کنند.
فرض کنید پیامرسان های بومی، اگر خدمات داخلی و عمومی که مردم نیاز دارند را در بستر خود عرضه کنند، بطور قطع مورد استقبال مردم قرار می گیرد. چون خدمات عمومی دولت را نمی توانیم روی پلت فرم های خارجی باز نماییم. ولی می توانیم روی پلت فرم داخلی باز نماییم. پس مردم می توانند در کنار استفاده از پلت فرم های خارجی، از پلت فرم های بومی برای نیازهای خود استفاده نمایند. اگر این کم کم توسعه پیدا کند امکان دارد در آینده به نقطه ای برسد که این پلت فرم ها نه تنها در ایران بلکه در خارج از ایران سرویس دهند و از نظر کیفی هم آن قدر رشد پیدا می کنند که نیازهای مردم را رفع می کنند.
شاید بشود مرزی را تعیین کرد که می خواهیم مستقل باشیم، ولی کمی که زیاده روی نماییم، امکان دارد به انزوا ختم شود. تحریم می تواند این فرصت را در اختیار بگذارد که این استقلال را به دست بیاوریم، ولی جای دیگری مانع از دسترسی ما به بازارهای جهانی و به مقیاس رسیدن شود و جلوی رشد را بگیرد. این مرز کجاست؟
نکته کاملا درستی است. رویکرد های سلبی امکان دارد در مقاطع کوتاهی موجب شود که برخی از کاربرها به استفاده از پلت فرم های بومی روی بیاورند، ولی این نمی تواند پایدار باشد. برای اینکه اقتصاد این پلت فرم ها شکل بگیرد و آنها روی پای خود بایستند، نیاز هست که اقتصادی باشند. پلت فرم های بومی که اقتصادشان شکل گرفته است، هیچ حمایتی از دولت نمی گیرند و خودشان مستقل کار می کنند و زیرساخت ها و منابع انسانی مورد نیاز خویش را تامین کرده و خدمات عرضه می کنند و درآمد دارند. ولی پلت فرم هایی که از حمایت دولتی استفاده می نمایند و با حمایت دولت بخواهند رشد و توسعه پیدا کنند، تا حدی رشد می کنند، از حدی به بعد متوقف می شوند، و حتی برای حفظ وضعیت موجودشان گرفتار مشکل می شود و دولت همیشه باید از آنها حمایت کند. تا آن زمانیکه حمایت دولتی وجود دارد، در آنها نوآوری و راندمان وجود نخواهد داشت. برای اینکه بتوانیم پلت فرم های با کیفیت داشته باشیم و بتوانند اقتصادشان رشد کند، هیچ راهی نداریم جز اینکه روی پای خودشان بایستند. به نقطه ای برسند که بتوانند دسترسی به بازارهای خارج از ایران - چه بازارهای منطقه ای و چه بازارهای سراسری - داشته باشند. اعتقاد شخصی من این است که با رویکرد سلبی توسعه پلت فرم های بومی ممکن نیست. نمی توانیم با رویکرد سلبی سبب شویم پلت فرم هایی داشته باشیم که با کیفیت و اقتصادی باشند و راندمان بالا داشته باشند و استفاده بهینه از منافع کنند و سرویس هایی در کلاس جهانی به کاربران خود عرضه کنند، این با رویکرد سلبی از دید من ممکن نیست.
راه حلش چیست؟
من این راهکار را در دولت دوم آقای روحانی در وزارت خانه پیشنهاد داده بودم. جزء دغدغه ها بود که چه کاری نماییم تا پلت فرم های داخلی ما بتوانند رشد کنند؟ آن طرح را مدون نوشتم و هنوز هم دارم و در شورای فنی آن زمان، این طرح عنوان شد. نخستین گام این است که رویکرد سلبی را کنار بگذاریم، رویکرد سلبی خودش یک لطمه است. وقتی با رویکرد سلبی پلتفرمی را می بندید که مردم به پلت فرم دیگری گرایش پیدا کنند، این خودش مقاومت به وجود می آورد. دوما پلت فرم های داخلی، یک سری خدمات ویژه را که نمی تواند در پلت فرم های خارجی ایجاد شود، عرضه کنند؛ مردم هم بتدریج گرایش پیدا می کنند که تعدادی از این خدمات را از آنها بگیرند. بطورمثال آن زمان پیشنهاد کردم خدماتی که دولت تحت عنوان خدمات دولت الکترونیک ارائه می کند کاندیدای خوبی است. دولت خدماتش را در این پلت فرم ها ارائه نماید. همین که ۵ – ۶ خدمت پرکاربرد دولتی در این پلت فرم های داخلی عرضه شود، موجب می شود مردم این پلت فرم ها را نصب کنند. به همین راحتی می توانند ۳۰-۴۰ میلیون کاربر بگیرند. مردم برای دریافت خدمات خاصی که دارند از این پلت فرم ها استفاده می نمایند و برای خدمات شخصی خود، سراغ پلت فرم های خارجی می روند. کاربر یک خدمت دولتی و استعلام دولتی را از این پلت فرم می گیرد، یا هر خدمتی که دولت ارائه می دهد. با این کار شهروندان چندین بار این پلت فرم را بصورت روزانه چک خواهند کرد. جهت استفاده شخصی مانند پیام رسانی و هر کار دیگری ممکن هست از پلت فرم خارجی استفاده نمایند. این پلت فرم داخلی وقتی ۳۰-۴۰ میلیون کاربر داشته باشد و تراکنش در آن رخ دهد، اقتصادش قوی تر می شود. وقتی ۴۰ میلیون کاربر داشته باشید و روزانه کاربرانش از این پلت فرم استفاده کنند، این اقتصادش کم کم شکل می گیرد و می تواند مدل اقتصادی اش را طوری بچیند که پول دربیاورد و از این محل می تواند در زیرساخت هایش سرمایه گذاری کند، نوآوری داشته باشد و این پلت فرم را توسعه دهد. در کنارش تمامی قابلیت های این پلت فرم خارجی را دارد. نتیجه این می شود که قسمتی از کارهای پیام رسانی را در داخل پلت فرم داخلی و برخی دیگر را در پلت فرم خارجی انجام می دهد. این روزبه روز بهتر می شود و امکان دارد روزی برسد که بگوید این پلت فرم که هست و همه هم که در آن هستند، از همین پلت فرم استفاده می کنم. شخصاً به این راهکار اعتقاد دارم و فکر می کنم که باز کردن عرضه خدمات اختصاصی و خدماتی که روی پلت فرم های خارجی به دلیلهای ملی و امنیتی بسته است، می تواند به پلت فرم های داخلی کمک نماید و تبدیل به مزیت رقابتی برای پلت فرم های داخلی ما شود تا آنها بتوانند رشد کنند؛ ولی شرط این موفقیت این است که رویکرد سلبی را کنار بگذاریم و رویکرد ما در رابطه با پلت فرم های داخلی، نگاهی ایجابی باشد.
خب، در این شرایط بحث اعتمادسازی اهمیت مضاعفی پیدا می کند. هرازگاهی عکسهایی بیرون می آید، بطورمثال چند ماه پیش یک عکس اسکرین شات از فایلی شبیه به اکسل در یکی از پلت فرم های داخلی منتشر گردید که محتوای پیام ها را کنار شماره تلفن افراد نشان می داد. برخی امکان دارد باور داشته باشند که نهادی امکان دارد به این اطلاعات دسترسی داشته باشد. برای این اعتمادسازی و رفع شبهات چه کاری میتوان انجام داد؟
این وظیفه حاکمیت و نهادهای قانون گذار است. مبحث حریم خصوصی یک مبحث بااهمیت است. در جهان آن قدر اهمیت دارد که هر پلتفرمی به این مساله بی اهمیت باشد حتما از چرخه رقابت حذف خواهد شد. این نکته ای است که باید موردتوجه نهادهای مربوطه و به خصوص قانون گذار قرار بگیرد و قوانین سختی را برای حفظ حریم خصوصی افراد در فضای مجازی و پلت فرم ها تصویب کنند و به اجرا بگذارند. مردم اطمینان داشته باشند که وقتی در پلتفرمی فعالیت می نمایند، حریم خصوصی آنها حفاظت می شود و این یک اصل است. اگر می خواهیم پلت فرم داخلی شکل بگیرد، این جنبه را نباید نادیده گرفت. البته اقداماتی انجام شده و مصوباتی در شورای عالی فضای مجازی بوده است، ولی به عقیده من کافی نیست و این ها باید با توجه و جدیت بیشتر دنبال شود. امروزه مردم همه چیزشان در پلت فرم ها است، چه پلت فرم داخلی و چه خارجی. امکان دارد در مورد پلت فرم خارجی بگویند که همه به آن دسترسی ندارند یا حفاظت بهتری انجام می دهد. در مورد پلت فرم داخلی باید نگرانی بیشتری داشته باشیم و اقدامات بیشتری انجام دهیم تا اعتماد مردم جلب شود، حریم خصوصی مردم برایشان اهمیت دارد.
الان تلگرام دیتاهایش را رمزگذاری نمی نماید. یک پلت فرم داخلی یا حتی واتس اپ می گوید من همه چیز را رمزگذاری می کنم و انتقال می دهم. ولی بعید می دانم الان کمتر کسی حاضر باشد که از تلگرام به سوی پلت فرم های جایگزین مهاجرت کند، علیرغم این که مساله تلگرام، پنهان هم نیست و همه می دانند. چنین تناقضاتی را چگونه می توان توضیح داد؟
امکان دارد مردم بگویند این پلت فرم خارجی بهتر است و البته مساله حریم خصوصی خیلی برایشان اهمیت دارد. اگر افشا شود که در تلگرام تجاوز به حریم خصوصی روی داده است، برایش در سطح افکار عمومی دنیا سنگین تمام خواهد شد. ولی نکته این است که قانون گذاران ما باید توجه نمایند و خیال کاربران را راحت کنند که هرکسی به سادگی نمی تواند به حریم و دیتای خصوصی افراد که در پلت فرم ها وجود دارد، دسترسی داشته باشند. این دغدغه ای است که کاربران دارند و باید جدی گرفته شود. راه حلش هم کوتاه مدت نیست، جلب اعتماد در کوتاه مدت ممکن نیست. اینکه انتظار داشته باشید شش ماهه الی یک ساله این اعتماد جلب شود، این ممکن نیست. کاربر باید با گذشت زمان ببیند که قانونی وجود دارد و اجرا می شود و نهادهای مجری به آن توجه می کنند و از حریم خصوصی شهروندان صیانت می کنند؛ کم کم این اعتماد جلب می شود. مسیر درازی است که باید آغاز نماییم و طی نماییم و باید صبر داشته باشیم.
نگاه خویش را به آینده معطوف نماییم و فناوری هایی که در جهان گسترش پیدا می کند. الان در جهان چند سالی است که ترند ۵G (ارتباطات نسل پنجم) و IoT (اینترنت اشیاء) آغاز شده و به خاطر گسترش هوش مصنوعی، موجی از تغییر در شبکه به راه افتاده است. شبکه ما چقدر آمادگی این را دارد که ۵G گسترش پیدا کند و آیا برای IoT پروتکل هایش را داریم؟
۵G یک تکنولوژی نوین در حوزه شبکه های موبایل است. نسل جدید ارتباطات است که اپراتورهای موبایل و فراهم کنندگان دسترسی FWA باید این فناوری را توسعه دهند. این فناوری نیازمند سرمایه گذاری زیادی است، چاره ای جز این نداریم که به سوی ۵G برویم. رفتن به سوی شبکه های نسل پنجم فقط برای پهنای باند بیشتر نیست، ما در نسل چهارم می توانیم تا ۲۰۰-۳۰۰ مگابیت بر ثانیه پهنای باند داشته باشیم. همین الان در تهران سایت هایی داریم که ۲۰۰ مگابیت بر ثانیه دسترسی دارید، البته میانگین شبکه های موبایل ما امکان دارد زیر ۲۰ مگابیت بر ثانیه باشد. از نظر فناوری نسل چهارم، اگر تعداد بیس استیشن ها را بیشتر کنید، می توانید تا چند صد مگابیت بر ثانیه را هم فراهم کنید. ۵G برای موارد کاربرد جدید مطرح گردیده است، در مواردی که شما علاوه بر پهنای باند بالا احتیاج به شبکه های های با اطمینان پذیری بسیار بالا و تاخیر بسیار کم داشته باشد شبکه های نسل پنجم حلال مشکل خواهند بود. پس اینکه می گویند بخش عمده ای از تحول دیجیتال که در جهان رخ می دهد، در بستر شبکه های نسل پنجم خواهد بود؛ مساله اش فقط سرعت نیست، اطمینان پذیری و تأخیر هم هست. ما برای توسعه ۵G در کشور چه مشکلاتی داریم؟ مشکلات گسترش ۵G فقط خاص کشور ما نیست، در بعضی از نقاط دنیا این نسل جدید شبکه با سرعت بیشتری توسعه پیدا کرده و در بعضی دیگر سرعتش کند است. در امریکای شمالی خوب بوده و در شرق آسیا و کره و ژاپن و چین خوب بوده است. در کشورهای همسایه جنوبی ما خوب بوده ولی در دیگر کشورها همچنان به کندی پیش می رود. ریشه این مشکلات به این برمی گردد که باید شبکه را توسعه داد، تعداد بیس استیشن ها را بیشتر کرد و شبکه خویش را ارتقاء داده و فناوری های نوین را نصب کرد. این کار احتیاج به حجم زیادی سرمایه گذاری دارد و برای اپراتورهایی که تامین چنین مبالغی برایشان سخت باشد، واقعا چالشی خواهد بود. در ایران به علت درآمد پایین اپراتورهای ما چالشش بیشتر است. در سالهای گذشته به علت افزایش نرخ ارز و تورم بالایی که داشتیم، قدرت سرمایه گذاری اپراتورهای ما بسیار کم شده است. حالا که می خواهند تحولی در فناوری شبکه خود انجام دهند، خیلی برایشان از نظر سرمایه گذاری دشوار می باشد. حجم سرمایه گذاری لازم با درآمدهایشان نمی سازد و دولت هم نمی تواند کمک نماید. پس این ها باید درآمدشان افزایش پیدا کند. باید تعرفه ها درست شود که سال هاست متناسب با افزایش هزینه های اپراتورها افزایش پیدا نکرده. حجم زیادی از هزینه هایی که اپراتورها دارند، در ارتباط با تجهیزات است و منشأ ارزی دارد. هزینه های ریالی آنها هم متناسب با تورم بالا رفته است و چه بسا بیشتر. این ها توان سرمایه گذاری خویش را از دست داده اند. برای اینکه بتوانند سرمایه گذاری کنند و به سوی ۵G بروند، نیاز داریم که حال بخش ICT خوب باشد و نشاط به این بخش برگردد. عدم قطعیت ها از بین برود و سرمایه گذاری هایی رخ دهد، به امید اینکه بازار ما بزرگ تر شود و اپراتورهای ما درآمدشان افزایش پیدا کند.
در مورد اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی چطور؟
در مورد IoT همین الان مشکلی وجود ندارد. در بستر شبکه هایی که داریم، حجم بسیار زیادی از دستگاههای اینترنت اشیاء وجود دارد. همانطور که می دانید، محدود فناوری اینترنت اشیاء خیلی وسیع هست، از دستگاههای با پهنای باند پایین تا دستگاه ها و موارد کاربرد با پهنای باند بالا در این زمینه داریم. در باند باریک سنسورهایی داریم که خیلی پهنای باندی نمی خواهد. کنتورهای هوشمند، یا در حوزه کشاورزی و سنسورهایی که ازراه دور می خواهد دستوری بگیرد یا آبیاری مزرعه را انجام دهد یا سنسورهایی که در مزرعه است که مقادیری را اندازه گیری می کنند، این ها پهنای باند زیادی نمی خواهد ضمن اینکه علاوه بر شبکه های موبایل، فناوری های دیگری وجود دارد که داخل کشور برحسب نیاز با هزینه کمتری قابل توسعه است. همین الان خدمات IoT در شبکه های LTE هر دو اپراتور ما نصب است و قابلیت عملیاتی شدن دارد. در قسمت پهن باند هم از شبکه های سلولی یا خانگی، برای هوشمندسازی خانه ها می توانند استفاده نمایند و درحال استفاده اند؛ یا اتصال دوربین ها که حجم بسیار زیادی از دوربین در کشور وجود دارد که متصل به شبکه است و دارد استفاده می شود؛ ازاین رو به سوی IoT رفته ایم و تعداد دستگاههای IoT هم روزبه روز بیشتر می شود.
در مورد هوش مصنوعی؛ حقیقت این است که آینده ای است که ما به اجبار باید به آن سمت برویم. اگر نرویم، میتوان گفت بسیار عقب خواهیم افتاد. در جهان رویدادهای فناوری زیادی هستند که عمدتاً با تمرکز روی هوش مصنوعی اتفاق می افتد. این به علت موفقیت هایی است که طی چند سال قبل در هوش مصنوعی رخ داد و می توانیم بگوییم پس از اینترنت، مهم ترین اتفاقی که در حوزه فناوری افتاد، هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی احتیاج به زیرساخت های عظیمی دارد، به خصوص از نظر پردازشی. از نظر ارتباطی مشکلی برای هوش مصنوعی و توسعه خدمات هوش مصنوعی در کشور نداریم. از نظر زیرساخت های دیتاسنتری هم خیلی مشکلی نداریم. دو مشکل برای توسعه هوش مصنوعی در کشور داریم. یکی برق آن و دیگر زیرساخت های محاسباتی مورد نیاز است. همین الان ناترازی برق داریم و دیتاسنترهای هوش مصنوعی، نسبت به دیتاسنترهای معمولی، چند ده برابر بیشتر برق مصرف می کنند. برای یک رک معمولی شاید ده کیلووات بس باشد ولی برای رک های هوش مصنوعی امروزی بالای ۲۰۰ کیلووات نیاز داریم. حجم زیادی برق برای توسعه هوش مصنوعی لازم داریم و مهم تر از آن قدرت و زیرساخت های محاسباتی است. فعالیتهایی در کشور هم سمت بخش خصوصی و هم معاونت علمی ریاست جمهوری انجام شده است که قسمتی از این زیرساخت ها را تامین کند. ولی حقیقت این است که قابل مقایسه با سرمایه گذاری هایی که در جهان به انجام می رسد نیست. در جهان ۸۰ درصد قدرت محاسبات هوش مصنوعی در آمریکا است. بیست درصد در بقیه کشورها است که در این بیست درصد، چین و ژاپن و اروپا هم هستند. این حجم وسیعی که کشورهای همسایه جنوبی ما سرمایه گزاری نموده اند جزو آن بیست درصد است. ببینید چقدر فاصله ما زیاد است، البته به این مفهوم نیست که بازی را باخته ایم. به نظرم ما برای نیازهای بومی، شاید حتی با منابع کمتر می توانیم استفاده نماییم. ولی زودتر باید سیاستگذاری درست داشته باشیم و فضا را باز نماییم تا این بخش بتواند در این زمینه ایفای نقش کند. ولی همه این ها مستلزم این است که بدانیم ما یک اکوسیستم داریم و نمی توانیم بگوییم هوش مصنوعی ما پیشرفته می شود و بقیه بخش دیجیتال ما عقب افتاده باشد. موفقیت در گسترش هوش مصنوعی مستلزم این است که اقتصاد دیجیتال ما خوب باشد، سهم اقتصاد دیجیتال ما رشد پیدا کند، حال اکوسیستم دیجیتال ما خوب باشد، درآمدش خوب باشد و نشاط در آن وجود داشته باشد و محدودیت هایش کمتر باشد، امید در آن زیاد باشد. اگر این اتفاق بیافتد فکر می کنم با دستان منابع انسانی خلاقی که در ایران داریم می توانیم جبرانش نماییم.
اسپیس ایکس الان آمده و اینترنت استارلینک را ارائه می کند. یک سری آنتن هایی در کشور است و علیرغم این که کاربرانش گران ترین سرویس را می خرند که در سرتاسر زمین، آنتن دهد و ایران هم بتواند استفاده کنند، تجهیزاتش را قاچاق وارد می کنند و در ساختمانی چند ده واحدی نصبش می کنند و تمام این ریسک ها و مخاطرات غیرقانونی بودنش را قبول می کنند، باز هم می گویند که برایشان مقرون بصرفه است. چنین چیزی چگونه رخ می دهد؟ کجای کار ما در عرضه خدمات ایراد دارد که کسی حاضر است چنین ریسکی را قبول کند و برایش می صرفد که این کار را انجام دهد؟ تازه این وضعیت امروز است. در دو سه سال آینده که استارلینک می خواهد اینترنت را آزاد و روی همه ابزارهای موبایل و لپ تاپ عرضه نماید، آن زمان که هیچ جور نمی شود جلوی آنرا گرفت. این کار چه تهدیدی برای شما بعنوان متولی انحصار ارتباطات بین الملل و در حالت کلی برای کشور و حاکمیت ایجاد می کند؟
ارتباط مبتنی بر ماهواره نسل جدید و LEO که بر پایه مدارهای ارتفاع پایین هستند و تأخیر کمی را فراهم می کنند و با سی میلی ثانیه می توانید به ماهواره بروید و به زمین برگردید، این ها جزء آینده اقتصاد دیجیتال است و بخش مهمی از ارتباطات نسل آینده است. ارتباطات مبتنی بر ۵G و ۶G یا نسل ششم است. در ارتباطات نسل آینده، ارتباطات مطمئن، یک نیاز اساسی است. این نیاز اساسی به ارتباطات مطمئن را همه جا نمی توانید با شبکه سلولی تامین کنید. فرض کنید یک خودروی خودران دارید که باید متصل باشد. شما در داخل شهرها پوشش شبکه سلولی دارید. از شهرها که خارج می شوید و در بیابان و کویر و جاده ها می روید، این خودرو باید متصل باشد. این اتصال باید توسط ارتباط ماهواره ای رخ دهد. اتصال کشتی ها و بنادر و کالاهایی که در حمل و نقل ریلی و جاده ای هستند، همگی بوسیله ارتباطات ماهواره ای ممکن است؛ ازاین رو بهیچ وجه نمی توانیم این ارتباط را کنار بگذاریم و بگوییم که جایگزین دارد. اینکه درحال آمدن است و بسیاری از کاربران در ایران ترجیح می دهند بجای روش های متداول موجود، سراغ آنها بروند، احتمالا به علت محدودیت های موجود است. در کشورهایی که چنین محدودیت هایی وجود ندارد، استفاده از این سرویس خیلی کمتر است یکی از هاب های استارلینک در کشورهای همسایه است. وقتی از آنها می پرسیم، تعداد کاربرانشان بسیار کم و در حد چند صد ترمینال است. علتش این است که ارتباطات زمینی در آنجا توسعه یافته است، استفاده از شبکه فیبر خانگی یا شبکه های موبایل، آن رضایت کاربر را تامین می کند و نیازی نمی بیند از مسیر دیگری استفاده نماید. البته باید به این نکته دقت کنیم که در ایران، کاربران ما فقط به دلیلهای محدودیت ها نیست که گرایش دارند از ابزارهای و VPN و خدمات ماهواره ای استفاده نمایند. موضوعی مانند تحریمها را هم داریم و حجم این پلت فرم های خارجی که بر روی آی پی های ایرانی بسته شده است مزید بر علت است. امیدواریم که این ها در آینده برطرف شود و مردم به خاطر کیفیت سرویس به سوی چنین چیزهایی گرایش پیدا نکنند.
البته استارلینک ابزار خوبی است تا بتوانیم نقاط دورافتاده را متصل نماییم. همین الان ارتباطات تعداد زیادی از روستاها را با ماهواره برقرار می نماییم و اتفاقاً خدمات این ماهواره و پهنای باند آنرا شرکت زیرساخت می خرد و در اختیار اپراتور قرار می دهد تا روستاها را بتواند متصل کند. بسیاری از روستاهای ما هستند که امکان فیبر کشیدن و اینکه حتی بوسیله ارتباطات بی سیم نقطه به نقطه متصلشان نماییم وجود ندارد. بوسیله سرویس ماهواره ای نسل قدیم که بسیار برای ما پرهزینه است و پهنای باند کمی برایمان فراهم می آورد، این ارتباط را تامین می نماییم. اتفاقاً این ماهواره های نسل جدید گزینه خوبی است که برای اتصال نقاط دورافتاده و روستاها از آن بتوانیم استفاده نماییم. حتی در جاده های دورافتاده ای که امکان زیرساخت های ارتباطی در آن وجود ندارد، می توانیم برای پوشش آنها از این فناوری استفاده نماییم.
به پایان گفت و گو نزدیک می شویم. مهم ترین میراثی که در آخر مسئولیت خود می خواهید به جا بگذارید و با آن شناخته شوید، چیست؟
من برای پذیرفتن این مسئولیت یک انگیزه بیشتر نداشتم. زمانیکه سال ۱۴۰۰ به دانشگاه برگشتم، تصمیم گرفتم هیچگاه پست دولتی نگیرم. ابتدای این دولت هم خیلی مقاومت کردم که این پست را نپذیرم. واقعا نمی خواستم بپذیرم. در نهایتا آقای دکتر هاشمی من را قانع کرد که کمکش نماییم. مهم ترین انگیزه ای که من این مسئولیت را پذیرفتم آن بود که از تمام تجربه ها و دانشی که دارم، بتوانم برای تحول زیرساخت، آن بخشی که در ارتباط با شرکت زیرساخت است و کیفیت شبکه، بتوانم انجام دهم و بتوانیم کمک نماییم تا سرویسی که درشأن مردم ایران است به آنها برسد. حداقل برنامه من آن است که شرکت ارتباطات زیرساخت بهیچ وجه گلوگاه توسعه نباشد و چه در قسمت داخلی و چه در قسمت بین المللی، این شرکت بعنوان یک فعال کننده عمل کند. این کار نیازمند آن است که کسب وکار شرکت ارتباطات زیرساخت را متحول نماییم. در روش هایی که شبکه را نگهداری می نماییم، به سوی اتوماسیون شبکه رفته ایم و مدیریت شبکه را خودکار می نماییم. جزء دغدغه هایم است که ارتباطات بین الملل به نقطه ای برسد که هیچ محدودیتی در پهنای باند بین الملل وجود نداشته باشد و اثری بر کیفیت سرویس نداشته باشد و بتوانیم سهمی از بازار ارتباطات منطقه را برای ایران بگیریم. فکر می کنم در این راه داریم حرکت می نماییم و دستاوردهایی که یک سال قبل داشته ایم چشمگیر بوده است. با افزایش کیفیت سرویس توانستیم ترافیک کشور را افزایش دهیم. این موضوعی است که روی آن خیلی تمرکز کرده ایم. می توانم بگویم ترافیک بین الملل ما نسبت به ابتدای دولت چهاردهم حدوداً ۴۰ درصد رشد داشته است. همچنین ترانزیت بین الملل حدود ۷۰ درصد رشد داشته است. ولی متناسب با این رشد، در لایه های پایین تر در سطح شبکه اپراتورها، متاسفانه زیرساخت های ما توسعه پیدا نکرده است. هرچقدر ترافیک ما رشد کند، امکان دارد اگر لایه های پایین تر شبکه را توسعه ندهند، بعنوان ضد کیفیت عمل کند و کیفیت دسترسی کاربرانمان گرفتار مشکل شود؛ ازاین رو لازم است آنها هم زمان با شرکت ارتباطات زیرساخت، زیرساخت هایشان را توسعه دهند تا بتوانیم خدمات بهتری را برای مردم به ارمغان بیاوریم.
به عنوان آخرین سؤال، از یکی از سفرهایتان به کشورهای منطقه برگشته اید و در فرودگاه بین المللی امام، چند شاگرد سابق خویش را می بینید که استارتاپ خویش را زده بودند ولی الان چمدان به دست دارند می روند. می پرسید کجا می روید؟ می گویند تصمیم گرفته ایم کل بیزینس را به یکی از کشورهای همسایه ببریم. چون اینجا بستر پیشرفت ما فراهم نیست. به آنها چه می گویید؟
خیلی ناراحت کننده است. اتفاقاً چند سال پیش مدیر گروه در دانشکده بودم. دانشجویانی که دانش آموخته می شوند و از مدیر گروه امضا می گیرند، تابستانی بود که سه دانش آموخته دکترا داشتیم که یکی از آنها دانشجوی خود من بود. از آنها پرسیدم برنامه شما چیست؟ هر سه می خواستند بروند. هر انسانی حق دارد هر جایی که دوست دارد زندگی کند، ولی اتفاقاً آن زمان خیلی ناراحت و برای کشورم متأسف شدم، برای اینکه هزینه های زیادی صرف این منابع انسانی می شود و آنها تربیت می شوند. به ما اساتید در دانشگاه حقوق درست و حسابی که نمی دهند. اگر در دانشگاه مانده ایم و خدمت می نماییم تنها دل خوشی ما این است که سالی ۵۰-۶۰ دانشجو می آیند و وارد صنعت می شوند و در کشور کار و خدمت می کنند.
در ایران، کاربران ما فقط به دلیلهای محدودیت ها نیست که گرایش دارند از ابزارهای و VPN و خدمات ماهواره ای استفاده نمایند. موضوعی مانند تحریمها را هم داریم و حجم این پلت فرم های خارجی که بر روی آی پی های ایرانی بسته شده است
وقتی می بینیم آن هایی که برایشان وقت می گذاریم، بالاجبار مجبور می شوند کشور را ترک کنند و می توانستند اینجا بمانند و کار کنند و به توسعه کشور کمک کنند، این ناراحت کننده است. این را در نشست های مختلف به مسئولان مختلف منتقل کرده ام. من ورودی ۷۳ کامپیوتر دانشگاه شریف بوده ام. هر سال در این دانشکده بطور میانگین ۱۰۰ نفر دانش آموخته می شوند و بطور میانگین هم ۸۰ درصد رفته اند. تعداد آنهایی که برگشته اند خیلی اندک است. فکر کردن در مورد این هم برای کشور، غم انگیز است. امیدوار هستم شرایط به شکلی شود که همه آنها که دوست دارند، اینجا بمانند. مساله همه آنها اقتصاد نیست. خیلی هایشان دنبال بستری می گردند که در آن رشد کنند و بتوانند آن کارهایی را که دوست دارند انجام دهند. بتوانند کارهای مهمی انجام دهند. این کارهای مهم احتیاج به این دارد که بسترش فراهم گردد. امروز هم اینترنت دیگر یک ابزار سرگرمی نیست. اقتصاد دیجیتال به اینترنت وابسته است و یک اینترنت با کیفیت حداقل نیازی است که اقتصاد دیجیتال ما و بخش اکوسیستم دیجیتال ما به آن نیاز دارد. چیزی است که باید توسط سیاست گذاران ما موردتوجه قرار بگیرد. تا ما نه تنها بتوانیم منابع انسانی غنی خویش را حفظ نماییم، کمک نماییم تا اقتصاد دیجیتال خویش را رشد دهیم.
به نظرم تنها حوزه ای که در کوتاه مدت می توانیم در آن تحول ایجاد نماییم، حوزه اقتصاد دیجیتال است. در صنعت خودرو اگر بخواهید تحول ایجاد کنید، ۵-۶ سال طول می کشد. همچنین در نفت و گاز و معدن و فولاد همین است. ولی در حوزه اقتصاد دیجیتال، واقعا می توانیم ظرف یک الی دو سال تحول ایجاد نماییم. چیزی که این بخش لازم دارد آن است که واقعا به نیازهای نسل جوان این اکوسیستم توجه گردد و بستر فراهم گردد. اگر امید به آنها برگردد که روزبه روز وضعیت روبه پیشرفت و رو به بهبود است، بطور قطع می ایستند و کمبودها را تحمل می کنند و همه را می توانیم حل نماییم. از نظر فنی، فکر می کنم واقعا هیچ مشکلی نداریم که خدمات خوبی را برای جوانان و اکوسیستم دیجیتال فراهم نماییم تا بتوانند با امید و نشاط بیشتری فعالیت کنند. می توانیم این کار را انجام دهیم. بازیگران این بخش، نسل جوانند. از اپراتورها و استارتاپ ها همه نسل جوان هستند. اگر بتوانیم امید و نشاط را با سیاستهای درست به این بخش اضافه نماییم، فکر می کنم باوجود محدودیت های اقتصادی، ظرف یکی دو سال می توانیم تحولی در اقتصاد دیجیتال کشور ایجاد نماییم.
۵۸۵۸
این مطلب پروژه آسان را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب