معلّم خلاق بوشهری از ایده هایش می گوید؛
بدون كتاب نمی توانیم نفس بكشیم
پروژه آسان: ایسنا/بوشهر اینجا یك مدرسه روستایی است معلم و 7 دانش آموز آن با حداقل امكانات توانسته اند مسیر روشنی به روی آسمان دانایی باز كنند و با خلاقیت، ایده پردازی و محور قرار دادن كتاب و كتابخوانی در این راه پیش بروند.
مدرسه ی نصر در روستای تنگ خوش، مدرسه ی چند پایه ای است كه در سال ۱۳۵۸ تأسیس شده و هم اینك ۷ دانش آموز دارد كه زیر نظر «غلامرضا خیاط»، مدیر و آموزگار این مدرسه مشغول به تحصیل هستند.
خیاط كه ۴ پایه ی دوم، سوم، چهارم و ششم ابتدایی را تدریس می كند به ایسنا می گوید: «دانش آموزان از مهر ۹۶ تابحال حدود ۹۰۰ داستان كوتاه نوشته اند. آنها در ابتدا با تصویر و سپس با استفاده از كلماتی كه در اختیارشان قرار می گرفت داستان می نوشتند. پس از آن با موضوعات آزاد و سپس آثار نویسندگان، شعرا و مترجمان ادبیات كودك و نوجوان ایران و جهان و همین طور آثار نویسندگان بوشهری همچون محمدرضا صفدری، منوچهر آتشی، علی باباچاهی، سعید بردستانی، محسن شریفیان و... كارهای مینیمال نوشتند كه ویدئوهایی هم از آنها در فضای مجازی انتشار یافته است.»
از جدول ضرب مغناطیسی تا مهارت های زندگی
وی با اشاره به اینكه خلاقیت های دیگری نیز در این مدرسه شكل گرفته، عنوان می كند: «ما یك جدول ضرب مغناطیسی منحصر به فرد و انواع دیكته داریم. جمع و تفریق و بطور كلی آموزش و انتقال مفاهیم به بچه ها بوسیله بازی و سرگرمی انجام می شود. همین طور در این مدرسه من مهارت های زندگی را به بچه ها آموزش داده و آنها را راهنمایی می كنم و آنها به خوبی گوش داده و با دقت حرف می زنند.»
وی افزود: «جدا از مهارت های فردی، به مهارت های عملی نیز توجه می شود، به این صورت كه امسال بچه ها را برای بازدید از كارگاه سفال سازی كنگان، كارخانه ی ساخت دستمال كاغذی و كارگاه های دیگری مثل گلیم بافی و فرش بافی كه به صورتی با ساخت و ساز ارتباط دارد، بردم تا از نزدیك با این فضاها آشنا گردند. این مركز تنها حالت آموزشی ندارد و به گواه بیشتر بازدیدكنندگان و كارشناسان تعلیم و تربیت كه به مدرسه ی ما آمده اند، یك مجتمع فرهنگی، هنری و آموزشی است.»
این فعال فرهنگی عنوان می كند: «خانواده ی دانش آموزان من اغلب از قشر لطمه پذیر جامعه و تحت پوشش بهزیستی و كمیته ی امداد هستند. در روستا تنها ساختمان دولتی همان مدرسه است و شما هیچ كلاس فوق برنامه ای در آن نمی بینید. همه ی مشكلات و سختی های تعلیم و تربیت بر عهده ی معلم است. خانواده ها هم با عنایت به این كه محتوای كتاب های درسی تغییرات زیادی كرده، نمی توانند از عهده ی مسائل و حل تمرین های درسی فرزندانشان برآیند. این روستا فقط ۲۰ خانوار جمعیت دارد و شغل مردم كشاورزی و دامداری است. یعنی تنها معلم می ماند با دانش آموزان و آن خلاقیت ها.»
كتاب برای ما حكم اكسیژن را دارد
مدیر مدرسه ی نصر با اشاره به اینكه محدودیت خلاقیت می آورد، می افزاید: «آموزشگاه چند پایه ی نصر به لحاظ بودجه و امكانات یك تك تومانی نداشته و همه می دانند كه آموزشگاه ما مجهز به سیستم های دیجیتالی و الكترونیكی نبوده و به عبارتی هوشمند نیست. اما اگر ما در تنگنای مالی هستیم، آیا در تنگنای فكری هم هستیم؟ خیر. ما فكر و اندیشه داریم و به همین خاطر است كه این آموزشگاه توانسته موفقیت نسبی را كسب كند. همین طور باید بگویم كه مطالعه آیین هر روز آموزشگاه ما است و ما بدون كتاب نمی توانیم نفس بكشیم و كتاب برای ما حكم اكسیژن را دارد.»
او ادامه می دهد: «من دوست دارم بسازم و طرح ها و خلاقیت ها را مثل دانه های تسبیح پشت سر هم قرار دهم تا به قول سینمایی ها به كلایمكس، یعنی نقطه ی اوج برسم؛ نقطه ی اوج كار معلمی هم آفرینندگی است. من به كارم مانند یك تكلیف كارمندی و اداری نگاه نكرده و نوع نگاهی كه به مخاطبم دارم، مهرورزانه و انسان دوستانه است.»
غلامرضا خیاط اضافه می كند: «من معلم هستم و شغل اول و آخر من هم معلمی است. مخاطب من كودك است؛ حضرت مولانا می فرماید "چون كه با كودك سر و كارت فتاد، پس زبان كودكی باید گشاد" اما زبان كودكی گشادن این نیست كه كلمات را ناقص و نارسا ادا نماییم. من در حال من تهیه و تدوین متنی برای كودكان هستم كه این متن باید یك سری مؤلفه ها داشته باشد؛ همچون اینكه آینه ی رفتار كودك و سرشار از جنبش و بازی باشد و كودك خودش را درون این متن ببیند تا دلبستگی و علاقه به وجود آمده و آموزش صورت بگیرد.»
رمز ماندگاری درس هایی مثل كوكب خانم...
این فرهنگی خوش ذوق و خلاق می افزاید: «مثلاً رمز ماندگاری درس هایی مثل كوكب خانم و شعر باز باران با ترانه، برقراری ارتباط عاطفی با متن و آهنگین بودن آنها است. اما در مقابل، شما از دانش آموزان متوسطه ی اول و دوم بپرسید كه كدام یك از دروس دبستان به آنها نوستالژی می دهد؟ پاسخی ندارند به شما بدهند؛ چونكه متن ها پاره پاره بوده و بار عاطفی ندارد و تنها حجم عظیمی از موضوعاتی است كه هیچ ارتباطی با هم ندارند. من معتقد به این هستم كه بوسیله بازی و سرگرمی می توان به ساده ترین صورت ممكن مفاهیم را به كودكان انتقال داد، چون آنان خودرا در متن می بینند.»
نقد را به منزله ی باران می بینم
خیاط با اشاره به اینكه یكی از عوامل دیگر موفقیت وی در این مدرسه انتقادپذیری است، تصریح می كند: «من نقد را به منزله ی باران می بینم كه وقتی می آید زنگارها و غبارها رفته و همه جا پاك و خالص می شود. بنابراین عده ای را به آموزشگاه دعوت كرده ام تا كارهایم را مورد نقد و بررسی و تحلیل خودخواسته قرار دهند. پس اگر این آموزشگاه یكی از مدارس موفق استان بوشهر و به احتیاط می توان گفت در حد كشور است، تمام آنچه ذكر كردم در موفقیت نسبی من نقش داشته است.»
وی در پاسخ به اینكه آیا كتابی كه قرار بود داستان های دانش آموزان در آن گردآوری و منتشر شود به چاپ رسید، به ایسنا اظهار داشت: «این كتاب به علت جلب نشدن حمایت های لازم هنوز منتشر نشده است. اقدامات زیادی جهت نشر این كتاب صورت گرفته و به مراكز مختلف مراجعه نموده ام كه بعضی نهادها و سازمان های دولتی قول هایی برای همكاری دادند اما این مهم محقق نشد و قضیه نشر كتاب همچنان معلق است.»
به گفته ی معلم و مدیر آموزشگاه چند پایه ی نصر، با عنایت به این كه سال قبل این مدرسه رسانه ای شد، شاید نتوان تغییرات محسوسی ذكر كرد اما روی هم رفته آموزشگاه نصر بوسیله سازمان های مردم نهادی كه فعالیتهای دانش آموزان را در فضای مجازی منتشر نمودند حمایت شد. همین طور آموزش و پرورش شهرستان دیّر نیز همكاری هایی با این آموزشگاه داشته و بودجه و اعتباراتی برای خرید كتاب در اختیار آن قرار می دهد و علاوه بر این، سرویسی در اختیار دانش آموزان برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر قرار داده (بخشی از این سرویس توسط اولیاء و بخش دیگر توسط اداره ی آموزش و پرورش دیر تامین می شود) كه می توانند به شهر همجوارشان دوراهك مراجعه نموده و در آنجا ادامه تحصیل دهند.
حیف است كه خلاقیت های من یك گوشه خاك بخورند
این فعال فرهنگی خوش قریحه در ارتباط با برنامه هایی كه برای آینده دارد بیان می كند: «از تعدادی نویسندگان، شعرا، مترجمان و پژوهشگران بوشهری دعوت كرده ام كه به مدرسه بیایند كه قول هایی داده شده و منتظریم تا دانش آموزان با این بزرگان دیداری داشته باشند. ما روند داستان نویسی را ادامه داده و این دفعه از كار كوتاه، به سمت كارهای نیمه بلند و بلند می رویم كه تا آخر سال هر كدام از بچه ها بتوانند یك داستان بلند داشته باشند. همین طور اندیشه ها و روش های نوینی برای آموزش و انتقال مفاهیم در مقطع ابتدایی در زمینه ی ریاضیات، مطالعات اجتماعی و علوم دارم كه امیدوارم در آینده بتوانم آنها را كه كارهای منحصر به فردی بوده و می تواند به تولید انبوه برسد، در اختیار دانش آموزان این مرز و بوم قرار دهم.»
غلامرضا خیاط درانتها می گوید: «حیف است كه خلاقیت های من بایگانی شده و یك گوشه خاك بخورند؛ بدین سبب از مسئولین می خواهم اگر این مطلب را می خوانند، با من تماس برقرار كنند تا بتوانم آن خلاقیت ها و نوآوری هایم را در اختیار دانش آموزان و فراگیران این سرزمین قرار دهم.»
منبع: پروژه آسان
این مطلب پروژه آسان را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب