گفت وگوی پروژه آسان با رتبه ی یك كنكور هنر
می مانم و تلاش می کنم کشورم برای هنرمندان جای بهتری باشد
به گزارش پروژه آسان، کیاناز شاطریان دانش آموزی است که با کسب رتبه یک کنکور هنر، انتظار ورود به دانشگاه را می کشد، ورود به هنرستان را بهترین انتخابش عنوان کرده و می گوید: «اگر من که هنوز وارد دانشگاه نشده ام فقط به فکر این باشم که بگذارم بروم، مطمئنا اتفاق خوبی در کشورم رخ نمی دهد. پس باید بمانم و تا جایی که می توانم تلاش کنم که این کشور برای هنرمندان پس از من جای بهتری باشد.»
مدتی از انتشار نتایج اولیه کنکور سراسری سپری می شود و درحالی که چیزی به اعلام نتایج انتخاب رشته نیز باقی نمانده، به سراغ رتبه یک کنکور هنر که رشته نقاشی را انتخاب نموده رفته ایم تا از او درباره ی تصورات ذهنی اش و واقعیت موجود در فضای هنری سوال نماییم.
دانشجویان تصورات فانتزی از فضای دانشگاه دارند؟
کیاناز شاطریان که به رغم برخی مشکلات به ماندن و ادامه تحصیل در کشورش اعتقاد دارد، درباره ی خلأ موجود میان تصورات ذهنی اش و واقعیت موجود در فضای هنرهای تجسمی، می گوید: «مطمئنا افرادی که هنوز وارد دانشگاه نشده اند و بتازگی کنکور داده اند، یک تصور خیلی فانتزی از فضای دانشگاه و خصوصاً دانشگاه هنر دارند و اساسا این فضا کمی خارج از واقعیت است؛ چون بچه ها شور عجیبی برای ورود به دانشگاه دارند ولی این که چقدر این تصورات به واقعیت می پیوندند به نظرم خیلی بستگی به خود ما دارد.»
او ادامه می دهد: «شاید من بتوانم به همان اندازه که فکر می کنم از دانشگاه استفاده خوبی داشته باشم و در نتیجه محیط دانشگاه مانند تصوراتم برایم جذاب باشد، ولی ممکنست خود من با رویه ای پیش بروم که نتوانم از دانشگاهم استفاده خوبی داشته باشم و این موجب شود تا واقعیت با تصورات من فرق کند. این مورد فکر می کنم خیلی بستگی به منِ دانشجوی آینده دارد.»
شاطریان درباره ی برخی کم مهری هایی که در فضای دانشکده هنرهای زیبای تهران وجود دارد، اظهار می کند: «مشکلات تحصیل در رشته هنر همیشه زیاد بوده و هست. خیلی جاها بی مهری هایی نسبت به کسانی که کار هنری در کشور انجام می دهند، اتفاق می افتد اما موضوع این است که اگر منِ هنرمند آینده این کشور از الان بخواهم دلسرد شوم و کاری نکنم، وضع از این بهتر نخواهد شد و من این امید را دارم که اگر هنرجوهایی مثل من با تعهد بیشتری به خودشان و هنرشان کار کنند، مطمئنا راه هنر در این کشور بهتر خواهد شد و برخورد دیگران نیز تغییر خواهدنمود.»
بچه های هنر کجایِ برنامه ریزی های آموزش وپرورش هستند؟
این دانشجو که عقیده دارد انتخابش برای ورود به هنرستان یکی از بهترین انتخاب هایش بوده، درباره ی وضعیت امروزِ هنرستان ها می گوید: «متأسفانه در همه شهرها و برای همه این امکان وجود ندارد؛ به خاطر این که هنرستان ها کم است و هر هنرستانی هم ظرفیتی دارد. من بسیاری از آدم ها را دیده ام که دوست دارند در هنرستان درس بخوانند و در دانشگاه یکی از رشته های هنر را بخوانند اما امکاناتش برایشان فراهم نیست و هنرستان هایی هم که در شهرشان است، خیلی امکانات آموزشی خوبی ندارد. این اتفاق از این مسأله نشأت می گیرد که در برنامه ریزی های آموزش وپرورش بچه های هنر در اولویت آخر قرار گرفته اند. در مواردی هم که سعی شده و هنرستان های خوبی تأسیس شده اند، نتایج خیلی درخشانی هم گرفته اند و بدین سبب هنرستان ها یکی از مکان هایی هستند که نیاز است برنامه ریزی فکری روی آن صورت گیرد و خیلی خلاقانه تر درباره ی ی آن فکر شود تا پیشرفت خوبی حاصل شود. کسانی که استعداد دارند، نیاز دارند که در هنرستان درس بخوانند و نه در رشته ای که تمایلی به آن ندارند.»
او درباره ی این فرضیه که هنر آموختنی نیست، بلکه جزو ذات بشر است، اظهار می کند: «شما نمی توانید به یک نفر یاد بدهید چگونه هنرمند باشد و هیچ آموزشی هم قرار نیست به او داده شود تا چگونه او آرتیست شود؟»
شاطریان اضافه می کند: «فضای آکادمیک درحقیقت دانشی که پشتوانه هنرمند بودن است را به شما منتقل می کند؛ یعنی کسی در دانشگاه به شما یاد نمی دهد که چگونه موزیسین یا نقاش شوید اما این که شما چه اطلاعاتی دارید، چه پیش زمینه ای از تاریخ و فلسفه هنر و سایر مواردی که بنیه علمی شما را در هنر تقویت می کنند، دارید، در دانشگاه به دست می آید و اگر این موارد نباشد، آرتیست ها نمی توانند خودشان را به روز کنند و خلاقیت خودشان را نشان دهند. این که هنر چیزی است که آکادمیک رشد می کند یا غیر آکادمیک، خیلی بستگی به خود شخص دارد که می خواهد با تحصیلات آکادمیک جلو برود یا نه؟ ولی چنین نیست که کسی در فضای دانشگاهی یاد بگیرد که چطور هنرمند باشد بلکه یاد می گیرد که چگونه هنرمند بهتری شود ولی هنرمند شدن به خود شخص بستگی دارد.»
او درباره ی این جمله یِ معرووف پدر و مادرهای ایرانی که می گویند دکتر شو و کنارش ساز یاد بگیر، می گوید: «این حرفی بود که بسیاری از معلمان و مشاورها به من گفتند و من همیشه یک جواب برای آن داشتم: چرا هیچ گاه به کسی نمی گویی برو هنرمند شو و در کنار آن دندانپزشک باش؟»
این دانشجو در ادامه مطرح می کند: «در ذهن مردم ما برای مثال پزشکی کار مهمی است و متأسفانه هنر، کار مهمی نیست. این ذهنیت غلط، از شناخت غلط مخاطب می آید که هنر را خیلی سطح پایین می داند. اصلا چنین چیزی قابل پذیرش نمی باشد که شما شغل اصلی دیگری داشته باشید و بخواهید در کنار آن آرتیست باشید!»
شاطریان با اشاره به افرادی که هنر را بصورت تفریحی دنبال می کنند، می گوید: «هنرمند باید وجودش را با کارش یکی کند و چنین نیست که شما بخواهید یک رشته دیگری را تحصیل کنید و در کنار آن هنر هم کار کنید. متأسفانه والدین در کشور ما فکر می کنند که رشته هایی مانند پزشکی به هنر برتری دارند؛ در صورتیکه موضوع این است که هر دانش آموز و نوجوانی در رشته ای برتری دارد که خودش به آن علاقه دارد و مطمئنا کشور ما به همه استعدادها و رشته ها نیاز دارد و نمی توان فقط یک رشته را اشباع کرد.»
کیاناز شاطریان، رتبه یکِ کنکور هنر
منبع: ezproject.ir
این مطلب پروژه آسان را پسندیدید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب